تولد دخترم
٤تیر١٣٩٠اولین تولد دختر قشنگم بود ولی متاسفانه نتونستیم تولد بگیریم آخه مامان رفته بودم مشهد ماموریت البته دختر عسلمو هم برده بودم شب قبلش با دایی محمود وسمانه جون و مامانا رفتیم حرم امام رضا و کلی برات دعا کردم و ازخداخواستم کمکم کنه لیاقت توروداشته باشم وبتونم مادرخوبی برات باشم کلی ازخدا تشکرکردم که تورو به من هدیه داده و دعا کردم هرکس که آرزوی داشتن بچه داره خدا بهش بده باران مامان خیلی دلم میخواست وقت تولدت بریم رشت و اونجا برات تولد بگیرم همه فامیل ودوستهامون از رشت زنگ میزدن که ما کی میریم ولی باید میرفتم ماموریت و نشد که بریم رشت ولی اگه خدا بخواد وقسمت باشه انتقالی مامانو بابا جوربشه برای زندگی بریم رشت بهترین جشن تولدرو برات میگیرم...
نویسنده :
مريم
9:10